منو

سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك، مالكيت معنوي، دارايي هاي نامشهود

سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك، مالكيت معنوي، دارايي هاي نامشهود:چارچوب جديد سرمايه ها فكري تجارت الكترونيك
سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك، مالكيت معنوي، دارايي هاي نامشهود

    ارائه يك چارچوب جديد براي سرمايه هاي فكري در تجارت الكترونيك   حسنعلي نعمتي  محمد زند خانه شهري  الهه احقاقي   چكيده: در مطالعات مربوط به تجارت الكترونيك، مفهوم سرمايه هاي فكري، دارايي هاي نامشهود و مالكيت فكري، مفهومي مهم با يك سابقه تقريبا 20 ساله مي باشد كه اغلب در شركت ها، سازمان ها و موسسات داخل كشور چندان مورد توجه قرار نگرفته است. از همين رو تحقيق حاضر با هدف ارائه تقسيم بندي مناسب براي سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك جهت توجه بيشتر به ارزش بازار، خلق ارزش، مزيت رقابتي انجام شده است. روش تحقيق حاضر يك روش تركيبي از دو روش تحقيق علم طراحي و روش فرا تركيب و نوع آن با توجه به هدف بيان شده توصيفي مقايسه اي است.  در اين مقاله پس از مرور سيستماتيك ادبيات موضوع سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك به بررسي چارچوب ها،چارچوب ها و نظريه هاي مختلف پرداخته مي شود. تبيين مسئله تحقيق، به منظور طراحي و يا انتخاب چارچوب ها و الگو هاي مناسب جهت بررسي روند پژوهشي سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك، از بين مهمترين تحقيقات و مطالعات انجام شده در سطح بين المللي بررسي شده است. و در نهايت يك تقسيم بندي تركيبي و مناسب ارائه مي شود. نتايج تحقيق حاضر نشان مي دهد كه در چند سال اخیر تحقیقات خوبی در زمينه مالكيت فكري تجارت الكترونيك در سطح بين المللي انجام شده است؛ كه مفصلا به آنها پرداخته خواهد شد.  واژه هاي كليدي: سرمايه هاي فكري، مالكيت معنوي، دارايي هاي نامشهود، تجارت الكترونيك، كسب و كار الكترونيك، فراتركيب و علم طراحي مقدمه رشد دانش، ‌صنعت و تكنولوژي در جهان رقابتي كنوني باعث توجه  بيشتر به سرمايه هاي فكري و دارايي هاي نامشهود شركت ها و سازمان ها در كنار سرمايه هاي فيزيكي و دارايي هاي مشهود صورت شده است؛ طوري كه در بسياري از پژوهش ها با موضوعات مختلف مديريتي،‌ فني،‌ اجتماعي، اقتصادي و علوم مختلف به سرمايه هاي فكري پرداخته شده. در اقتصاد جديد و در پژوهش هاي مرتبط با تجارت الكترونيك از سرمايه هاي فكري بعنوان يك عامل اصلي مديريت دانش، مزيت رقابتي و خلق ارزش ياد مي شود. سرمايه هاي رابطه اي، سرمايه هاي انساني، سرمايه هاي ساختاري، مالكيت فكري معنوي، سرمايه هاي دانشي، دارايي هاي فكري و ساير دارايي هاي نامشهود سازمان ها و شركت ها و در برخي از موارد دولت ها در پژوهش هاي اخير مورد بررسي قرار گرفته اند. سرماية فكري شامل دارايي هاي مانند حقوق مالكيت معنوي و شهرت و مهارت ها يا مزيت هايي مانند دانش چگونگي و فرهنگ سازماني است.  (Hall, The Strategic Analysis of Intangible Resources, 1992) سازمان هايي كه درعرصه كسب و كار صرفاً بر اساس مزيت هاي مشهود سازماني مثل پول، ماشين آلات  و تجهيزات و غيره عمل مي كنند معمولا نمي توانند به مزيت رقابتي پايدار در اقتصاد مبتني بر دانش دست يابند. حال آنكه محيط كسب و كار مبتني بر دانش، نيازمند روش و نظامي است كه دارايي هاي نامشهود انساني، رابطه اي و سازماني از قبيل دانش و شايستگي هاي افراد، نوآوري، ارتباط با مشتري، فرهنگ سازماني، سيستم ها و فرايندها، ساختار سازماني و غيره را در برگيرد. دارايي ها نامشهود شامل دارايي هاي مانند حقوق مالكيت معنوي و شهرت و مهارت ها يا مزيت هايي مانند دانش چگونگي و فرهنگ سازماني است. (Hall, A Framework Linking Intangible Resources and Capabilities to Sustainable Competitive Advantage, 1993)  درك و بهره برداري از اين دارايي ها نامشهود حياتي در شركت ها، سازمان ها و موسسات به حفظ و كسب مزيت رقابتي  آنها كمك مي كند.البته اين مزيت ها بايد به مزيت هاي رقابتي پايدار تبديل شوند در غير اين صورت شركت ها با مشكل كپي برداري و ورود شركت هاي نوظهور مواجه خواهند شد. در اقتصاد مبتني بر دانش موفق ترين سازمان ها از دارايي هاي نامشهود به نحو بهتر و سريع تري استفاده مي كنند. مطالعات نشان داده اند كه بر خلاف كاهش بازدهي منابع سنتي (مثل پول، زمين، ماشين آلات وغيره)، داراييهاي ناملموس سازماني واقعاً منبعي براي افزايش عملكرد كسب و كار است.  از مطالعه و تحقيق در زمينه دارايي هاي نامشهود مشخص مي شود كه شركت ها و سازمان ها در صورتي مي توانند به مزيت رقابتي پايدار دست يابند كه بتوانند دانش سرمايه هاي فكري كسب و كار خود را شناسايي و آنها را بخوبي بكار بگيرند. امروزه توجه بسياري از محققان به سمت دارايي هاي نامشهود، مالكيت معنوي و سرمايه هاي فكري جلب شده و راه حل هاي بسيار مناسبي براي خلق ارزش و مزيت هاي رقابتي ارائه شده است. بیان مسئله و اهميت آن نياز است كه پس از تعریف واژه های مرتبط با سرمایه فکری تجارت الکترونیک، به بررسي روند پژوهشی سرمایه های فکری تجارت الکترونیک و نيز بررسی متون بصورت نظام مند؛ بيشترين گرايشات ، روش هاي تحقيقاتي، آثار و اثرگزاري ها را با جستجو و انتخاب دقيق و درست مقالات مناسب و استخراج اطلاعات مقالات (نويسندگان ، مجلات ، كتاب ها ،‌سمينار ها‌، كنفرانس هاي اصلي، مهم و مطرح) به ارائه نظريه يا راه حل  و شناخت شكاف هاي علمي پرداخته خواهد شد. البته نياز است به توسعه ، پياده سازي راه حل، تجزیه، تحلیل وترکیب یافته‏هاي کیفی پرداخته و نظریه‌های کلان ، چارچوب های نظری ، نظریه های کاربردی ، چارچوب ها ، نقشه ها ، فرآیند ها، روال‏ها، تکنیک‏ها و ابزارهای اصلی را در كنار ساختار‌، نقشه، چارچوبهاي مفهومي ، مبناي نظريه ها،‌ خوشه هاي تحقيقاتي و ارتباط خوشه ها؛ كیفیت يافته هاي علمي را كنترل و ارزيابي و به كاربرد نتايج بدست آمده در سطح بين المللي، ملي، بنگاه ها اشاره و در صورت امكان بومي سازي پرداخته شود.اما در اين مقاله تنها به ارائه يك تقسيم بندي مناسب پرداخته خواهد شد.  پیشینه تحقیق در پاسخ به سؤال اصلي اين تحقيق، در داخل كشور به انجام نرسيده است. لذا به بررسي پايگاه الزوير پرداخته و از مقالات ثبت شده در ژورنال هاي مختلف استفاده و ادبيات مقالات مختلف را با هم تركيب و بصورت موضوعي و تاريخي مرتب شده اند. تعريف سرمايه هاي فكري در پژوهش هاي مختلف سرماية فكري شامل دارايي هاي مانند حقوق مالكيت معنوي و شهرت و مهارت ها يا مزيت هايي مانند دانش چگونگي و فرهنگ سازماني است. (Hall, 1992) سرماية فكري شامل دارايي هاي مانند حقوق مالكيت معنوي و شهرت و مهارت ها يا مزيت هايي مانند دانش چگونگي و فرهنگ سازماني است. (Hall, A Framework Linking Intangible Resources and Capabilities to Sustainable Competitive Advantage, 1993) سرمايه فكري دانشي است كه بتوان آن را به يك ارزش تبديل كرد. (Edvinsson, 1996) سرماية فكري مجموع دارايي هاي پنهان شركت است كه در ترازنامه نشان داده نمي شود. لذا هم شامل آن چيزي است كه در مغز اعضاي سازمان است و هم آن چيزي كه پس از خروج افراد در سازمان باقي مي ماند. (Edvinsson, 1996) سرماية فكري تركيبي از يك بخش فكري مانند سرمايه انساني و يك بخش غيرفكري مانند سرمايه ساختاري است. (Roselender, 1997) سرمايه فكري بخشي از مديريت دانش است و در يك سازمان برابر با مجموع دانش كاركنان است (Roos J. , 1998) منابع خاص سازماني كه كپي برداري از روي آن ها اگر غيرممكن نباشد بسيار مشكل است. (Teece, 1998) سرمايه فكري، حاصل ضرب شايستگي در تعهد است (Ulrich, 1998) مفهومي است جهت طبقه بندي تمامي منابع نامحسوس سازمان و شناخت ارتباط ميان آن ها. (Bontis, 1999) سرمایه فکری، منبعی است که از دانش، تجربه و مهارت قابل انتقال سمت کارکنان، از توانایی سازمان در برای نوآوری و مدیریت تغییر، از زیرساخت های آن، و از روابط بین ذینفعان و شرکاء می آید. (Stewart, 1999) سرمايه فكري، دانشي است كه مي تواند به سود تبديل شود (Harrison S, 2000) برخی از مطالعات اخیر تمایل دارند که نام مشتری و سرمایه رابطه اي را به عنوان سرمایه رابطه ای تنها تغيير دهند (Fernandez, 2000) سرمايه هاي فكري، هر گونه دانش در شركت از جمله مهارت و خبرگي كاركنان، روابط با مشتريان و عرضه كنندگان دانش و فرايند كه مي تواند به سود تبديل شود را در بر مي گيرد (Coulson-Thomas, 2003) يكي از اركان مديريت دانش، مفهوم سرمايه هاي فكري است. سرمايه هاي فكري در يك سازمان، دارايي هايي هستند كه ارزش آن ها با به اشتراك گذاشتن با ديگران و گذشت زمان افزايش مي يابند. بنابراين، براي يك سازمان شناخت و مديريت سرمايه هاي فكري از اهميت ويژه اي برخوردار است (Hung, 2004) دارايي هاي نامحسوس شامل سرمايه انساني مانند مهارت ها، استعداد و دانش، سرمايه اطلاعاتي مانند پايگاه هاي داده، سيستم هاي اطلاعاتي و زيرساخت هاي فناوري، سرمايه سازماني مانند فرهنگ، سبك رهبري و توانايي تسهيم دانش است. (Kaplan, 2004) در اقتصاد جديد، سرمايه هاي فكري به مهم ترين منبع مزيت رقابتي تبديل شده است. در اقتصاد مبتني بر دانش، توليد و بهره برداري از دانش، نقش اصلي را در فرايند ايجاد ثروت ايفا مي كند (Chen Goh, 2005) سرمايه فكري، محصول نهايي فرايند تبديل دانش و يا خود دانش سازماني است (Namasivayam K, 2006) تناقض : مفهومي به نام سرمايه هاي فكري در سال 1969 مطرح Feiwal اولين بار توسط شخصي به نام شد. وي معتقد بود، سرمايه هاي فكري فقط شامل دانش و خبرگي نيست، بلكه توانايي به كارگيري آ نها براي توليد ارزش را نيز شامل مي شود (Feiwel, 1975) رویکرد IC در اصل توسط ادوينسون و سالیوان در سال 1996 بيان شد. كه تقسیم سرمایه های فکری را به سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری، مانند این که دوباره به سرمایه سازمانی و سرمایه مشتری و سرمایه رابطه تقسیم كرده اند. (Edvinsson L. S., 1996)  اهداف تحقیق هدف اصلي از انجام تحقيق حاضر ارائه يك چارچوب تركيبي براي سرمایه های فکری تجارت الکترونیک مي‏باشد. همچنين اهداف فرعي تحقيق حاضر عبارتند از: •	آشنايي با تعاريف مختلف سرمايه هاي فكري •	آشنايي با چارچوب های مفهومی اصلی سرمایه های فکری تجارت الکترونیک •	ارائه يك چارچوب تركيبي جديد جهت تقسيم بندي مناسب سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك سئوالات تحقیق سئوال اصلي تحقيق حاضر اين است كه روند پژوهشي سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك چيست؟ همچنين ديگر سؤال هاي تحقيق عبارتند از: •	سرمايه هاي فكري توسط محققين و پژوهشگران چه تعاريفي را در بر دارد؟ •	چه چارچوب های مفهومی براي سرمایه های فکری تجارت الکترونیک ارائه شده است؟ •	چارچوب تركيبي پيشنهادي جديد جهت تقسيم بندي مناسب سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك چيست؟  روش تحقیق نوع تحقیق حاضر توصیفی - مقایسه ای و روش آن يك روش تركيبي از روش تحقيق فرا ترکیب و روش تحقيق علم طراحي است. طوري كه گام هاي هر دو روش به اضافه استفاده از الگوهاي روش تحقيق علم طراحي است. طبق جدول زير الگو هاي روش تحقيق علم طراحي را براي مراحل روش تحقيق فراتركيب استفاده خواهيم نمود. الگوها و فرا الگوهاي روش تحقيق فرا تركب و علم طراحي در اكثر مراحل استفاده خواهند شد.   جدول 1 گامهاي روش تركيبي تحقيق ر	چهار گام تركيبي روش هاي تحقيق علم طراحي و فرا تركيب	راه كار تركيبي	فـــرا الـــگوهاي خـــلاقيــت 1	پي بردن به مساله تنظیم سوال تحقیق بررسی متون بصورت نظام مند جستجو و انتخاب مقالات مناسب	استفاده از الگوهاي انتخاب و بسط مساله استفاده از الگوهاي جستجو و بررسي ادبيات بررسي چه چيزي ،‌چه كسي، چه زماني، چه مكاني، چگونگي جدول معيار هاي پذيرش و عدم پذيرش مقالات بررسي مقالات پذيرفته شده (ماتريس CASP)	 2	استخراج اطلاعات مقاله  ارائه نظريه يا راه حل توسعه ، پياده سازي راه حل	بررسي كليه مقالات پذيرفته شده انتخاب مقالات معتبر استفاده از الگوهاي ارائه نظريه توسعه راه حل تشكيل ماتريس مشخصات مقالات، عوامل و مولفه هاي روش تحقيق مقالات	 3	تجزیه، تحلیل وترکیب یافته‏هاي کیفی کنترل کیفیت ارزيابي	استفاده از الگوهاي اعتبار و ارزيابي تفسير يكپارچه ، تجزيه و تحليل يافته ها كدگزاري موضوعات اصلي و فرعي توجيه و استدلال همه اقدامات تلفيق داده ها تركيب روش ها استخراج نتايج ماتريس CASP	 4	نتيجه گيري ارائه یافته ها	استفاده از الگوهاي انتشار استفاده از الگوهاي برررسي ادبيات	    مرور چارچوب هاي سرمايه هاي فكري بروكينگ در سال 1996 يك چارچوب جامع براي سرمايه هاي فكري ارائه كرده است. (Brooking, 1996) •	سرمايه هاي زير ساختي  •	سرمايه سازماني •	فلسفه مديريت •	فرهنگ مشترك •	ارزش هاي مشترك •	فرايند هاي مشترك •	فرايند هاي مديريت •	نظام هاي اطلاعاتي •	نظام ها ي شبكه •	ارتباطات مالي •	راهبرد هاي شركت •	ابزار فروش •	پايه هاي دانشي •	تيم هاي تخصصي •	دارايي هاي فكري •	حق اختراع  •	حق تاليف  •	حقوق طراحي  •	رموز تجاري  •	نشان تجاري  •	نشان خدماتي  •	ظاهر محصول  •	سرمايه ارتباطي (مشتريان) •	نشان هاي تجاري مشتريان  •	وفاداري و  اعتماد مشتريان  •	نفوذ و وسعت مشتريان  •	اسامي شركت ها  •	كانال هاي توزيع  •	همكاري هاي تجاري  •	اعطاي پروانه  •	قرارداد هاي مطلوب  •	امتياز تاسيس •	سرمايه انساني •	فوت و فن  •	تحصيلات  •	آمادگي شغلي  •	دانش مرتبط با كار  •	ارزيابي هاي حرفه اي  •	ارزيابي هاي روان شناسانه  •	شايستگي مرتبط با كار  •	الگوها  •	چارچوب ها  •	تنوع فرهنگي (Brooking, 1996)   شكل 1 چارچوب بروكينگ در سال 1996  مطالعات مختلفي توسط محققين در خصوص شناسايي ابعاد و مؤلفه هاي اساسي سرمايه فكري انجام شده است. در اكثر اين مطالعات سرمايه هاي فكري به سه دسته ي سرمايه هاي انساني، سرمايه هاي ساختاري و سرمايه رابطه اي تقسيم بندي شده اند.  (Saint-Onge, 1996) روس و روس در سال 1997 تقسيم بندي ديگري را با سه تقسيم بندي اصلي سرمايه انساني، سرمايه سازماني و سرمايه مشتريان و رابطه اي ارائه كردند. آنها سرمايه دانشي ، مهارت و فعاليت را زير مجموعه سرمايه انگيزه و محرك سرمايه انساني قرار دادند و جريان اطلاعات،‌محصولات، خدمات، نقدينگي، اشكال همكاري و فرآيند هاي راهبردي را زير مجموعه سرمايه فرآيند و كسب و كار سرمايه سازماني. همچنين بعد ديگر سرمايه سازماني را به سرمايه توسعه و نوسازي كسب و كار، تخصص گرايي، فرآيندهاي توليد، مفاهيم جديد، فروش و بازاريابي و اشكال جديد همكاري اختصاص دادند و در نهايت سرمايه مشتريان و رابطه اي را به سه سرمايه رابطه با مشتريان، رابطه با تامين كنندگان و رابطه با شركا و همكاران تخصصي دادند.(Roos G. R., 1997)     شكل 2 چارچوب روس و روس در سال 1997  همزمان اسويبي در سال 1997 چارچوبي ارائه داد كه در آن ارزش بازاري سازمان و داراي هاي نامشهود، خالص دارايي هاي مشهود و سرمايه دانشي را شامل مي شد و ساختار خارجي داخلي و شايستگي فردي را تحت پوشش قرار مي داد. (Sveiby, 1997) وي تقسيم بندي مناسبي را براي ارزش معامله نيز ارائه داد.   شكل 3  چارچوب اسويبي در سال 1997   شكل 4 چارچوب اسويبي در سال 1997  مطالعات سازماني، به عنوان مثال، مدیریت دانش، که دامنه اشتركي با سرمایه فکری دارد، تبدیل به یک مطالعه گسترده با تمرکز بر مدیریت دارایی های دانش شده است. (Davenport, 1997) (Nonaka, 1995)  (Mouritsen, 2005)  (Newell, 2002)  (Newell, Managing knowledge work and innovation, 2e, 2009) بونتيس ابتدا در سال 1998 سرمايه هاي فكري را به سه نوع سرمايه انساني، ساختاري و مشتري تقسيم كرد. (Bontis N, 1998)گاردان هم در سال بعد همين چارچوب را به عنوان چارچوب سرمايه هاي فكري ارائه كرد. (Gordon, 1999)   شكل 5 چارچوب اوليه سرمايه هاي فكري  همزمان با گاردان يك چارچوب متفاوت ديگر با يك تقسيم بندي جامع تر توسط باكلئو و ادوينسون در سال 1999 ارائه شد كه سرماه هاي فكري زير مجموعه آن واقع مي شد. آنها ارزش معامله اي بازاري را به دو سرمايه مالي و سرمايه فكري تقسيم و سپس تقسيم بندي سرمايه فكري را به دو سرمايه ساختاري و انساني؛ و سرمايه ساختاري را به دو سرمايه مشتري و سرمايه سازماني؛ و نهايتا سرمايه سازماني را به دو سرمايه فرآيندي و نو آوري انجام دادند. (Bucklew, 1999)   شكل 6 چارچوب باكلئو و ادوينسون در سال 1999   در سال ۲۰۰۰ طبقه بندي خود را به صورت سرمايه انساني، سرمايه ساختاري، سرمايه ارتباطي و دارايي يا مالكيت معنوي تغيير داد.(Bontis N. Keow, 2000)  همزمان ساليوان چارچوبي را ارائه كرد كه اندكي با چارچوب بونتيس متفاوت بود. وي سرمايه هاي فكري را به سه سرمايه انساني(تجربه فنون، خلاقيت و مهارت)، دارايي هاي نامشهود(برنامه ها، اختراعات، فرايندها پايگاه هاي داده، اسناد و طراحي) و مالكيت فكري (حق اختراع، حق تاليف و نشان تجاري) تقسيم كرد. (Sullivan, 2000)مجددا در سال 2001 سرمايه هاي فكري را به سه بخش سرمايه انساني، سرمايه ساختاري و سرمايه مشتري تقسيم كرد. (Bontis N. , 2001)  به نظر مي رسد كه به چارچوب ارائه شده اوليه خود در سال 1998 رجوع كرده. جالب تر اينكه مار در سال 2003 همان چارچوب بونتيس در سال 98 و 2001 را ارائه كرده است. (Marr, 2003)   شكل 7 چارچوب ساليوان در سال 2000    شكل 8 چارچوب بونتيس در سال 2001  در سال 2002 اسويبي چارچوب ديگري براي دارايي هاي نامشهود ارائه كرد كه تقسيم بندي آن به شايستگي كاركنان، ساختارهاي داخلي و ساختارهاي خارجي منتهي مي شد. (Sveiby K. E., 2002)   شكل 9 چارچوب اسويبي در سال 2002 چويي در سال 2003 چارچوب رابطه اي متفاوتي ارائه كرد و ارتباط سرمايه نوآوري را با سرمايه مشتري، ساختاري و انساني بررسي نمود. (Choi, 2003)البته چويي مجددا چارچوب بونتيس را بعنوان تقسيم بندي سرمايه هاي فكري ارائه داد. سرمايه فكري از چهار عنصر زير تشكيل شده است: ۱. سرمايه انساني ۲. سرمايه مشتري ۳. سرمايه نوآوري ۴. سرمايه ساختاري ولي وي معتقدند كه اين ساختار و اجزاي سرمايه فكري، بسيار ضعيف و شكننده هستند مگر اينكه با يك سري روابط مستمر و به هم پيوسته حمايت شوند. در واقع آنها بر روابط بين اجزاي سرمايه فكري تاكيد بيشتري دارند تا بر اجزاي آن. (Choi, 2003) البته دقيقا هم خوب اشاره كردند چرا كه اگر ارتباط قوي ارائه شود ساختار هاي گوناگون همه به يك ساختار واحد تبديل مي شد و از تناقض تقسيم بندي ها كاسته مي‏شد.   شكل 10 چارچوب چويي در سال 2003   شكل 11 چارچوب چويي در سال 2003 ارائه شده است جاشاپرا چارچوب ديگري را در سال 2004 ارائه داد كه اين چارچوب تقريبا شبيه چارچوب هاي ارائه شده توسط اسويبي در سال 1997 و چارچوب باكلئو و ادوينسون در سال 1999 بود. (Jashapara, 2004)   شكل 12 چارچوب جاشاپرا در سال 2004 در همين سال هانگ نظر متفاوتي داشت؛ وي سرمايه هاي فكري را به شش شاخص سرمايه انساني، سرمايه مشتري، سرمايه فرايند، سرمايه نوآوري، سرمايه مالي و فن آوري اطلاعات تقسيم نمود. (Hung, 2004)   شكل 13 چارچوب هانگ در سال 2004  در يك پژوهش بولن و همكارانش در سال 2005 به بررسي ارتباط بين سرمايه هاي فكري با عملكرد صنعت داروسازي كشور آلمان پرداختند. نتايج آن ها نشان داد كه سرمايه انساني اثر مثبت معني داري با عملكرد شركت دارد. آن ها ادعا كردند كه به دليل افزايش سرمايه گذاري در بخش سرمايه هاي فكري و مزاياي اندازه گيري آن مانند ارزش افزوده ي دانش پردازش شده، بهره برداري بهينه از منابع محدود و استفاده از سرمايه هاي فكري به عنوان يك عامل انگيزشي، شركت ها مي توانند پتانسيل خود را در نوآوري، مديريت دانش و توانايي رقابتي را از طريق اندازه گيري سرمايه هاي فكري ارزيابي كنند. (Bollen L, 2005) در سال 2005 مار همان چارچوب سانت اونگ و بونتيس را ارائه و مجددا سرمايه هاي فكري را به سرمايه انساني، ارتباطي و ساختاري تقسيم نمود. (Marr B. M., 2005)  در يك پژوهش انجام شده در ايران، سرمايه هاي فكري در بخش بهداشت و درمان در چهار بعد سرمايه انساني، نوآوري، فرايند و مشتري بررسي شد و از روش فرايند تحليل شبكه اي براي سنجش آ نها استفاده گرديد. نتيجه ي اين پژوهش نشان داد كه در ميان بعدهاي سرماي ههاي فكري، سرمايه انساني بيشترين اهميت را در ميان ساير ابعاد دارا بود. (Shahbandarzadeh H, 2009) در سال 2010 شايه هاوانگ لي با استفاده از چارچوب فازي APH چارچوبي ارائه كردكه دقيقا همان چارچوب اوليه سرمايه هاي فكري بونتيس، مار و سانت اونگ بود كه قبلا معرفي كرده بودند؛ وي تقسيم بندي و تاثير شاخص ها را به شكل ذيل ارائه كرد. (Lee, 2010)   شكل 14 چارچوب شايه هاوانگ لي در سال 2010   شكل 15 اهميت سرمايه ها سازماني، ارتباطي و انساني   شكل 16 تقسيم بندي سرمايه هاي فكري و اهميت آن (از درخت تصميم شايه هاوانگ لي 2010)   شكل 17 درخت تصميم شايه هاوانگ لي 2010  مار در مطالعات خود بيان كرد يكي از انگيزه هاي سنجش سرمايه هاي فكري، ارايه شاخص هاي عملكرد كليدي براي كمك به ارزيابي اجراي استراتژي است. در واقع، سرمايه هاي فكري محرك عملكرد است. يعني سنجش سرمايه هاي فكري ممكن است منجر به ارايه معيارهاي عملكردي شود كه به ارزيابي اجراي استراتژي كمك خواهد كرد. اكثر سازمان ها دريافته اند كه اتكاي صرف به معيارهاي سنجش مالي مي تواند تفكر كوتاه مدت را ترغيب كند. به ويژه، اگر آن معيارهاي مالي با طرح هاي پاداش مرتبط باشند. معيارهاي سنجش مالي به دليل عدم توجه به توسعه ي دارايي هاي نامشهودي مانند توانايي هاي كاركنان و رضايت مشتريان مورد انتقاد قرار گرفته اند. از اين رو، پژوهشگران متعددي پيشنهاد كرده اند كه معيارهاي سنجش غير مالي جايگزين يا مكمل معيارهاي سنجش مالي شوند، چرا كه آن ها اطلاعات بيشتري را در مورد اقدامات كاركنان ارايه مي دهند و مي توانند قراردادها را بهبود بخشند. (Mar, 2011) در سال های اخیر ادبیات سرمایه فکری، تعداد نسبتا اندکی از مشارکتهای نظری جدید، در مقایسه با فزایندهای سيل آسا از جمله کار در دوره 1996-2003 به نمایش گذاشته شده است.  (Leire Alcaniz, 2011) ظهور موضوع سرمایه فکری در اواسط 1990s ادبیات بزرگ پوشا طیف وسیعی از رشته ها، از جمله حسابداری که در آن واژه "ناملموس" است که اغلب به عنوان مترادف برای آن استفاده شده است. پیشرفت قابل توجهی در درک اهمیت سرمایه فکری در مشارکتهای که اغلب هر دو نافذ و تحریک آمیز بودند به زودی آشکار شد. (Leire Alcaniz, 2011) در نگاهی به گذشته، به نظر می رسد که مانند بسیاری از چارچوب های مدیریت قبلی درخواست تجدید نظر سرمایه های فکری به تدریج کاهش یافت در سال های اولیه دهه بعد، تا جايي که محققان بر روی حوزه ديگري نقل مکان کردند. (Leire Alcaniz, 2011) ادبیات سرمایه های فکری ادامه داده شد تا جايي كه، توسط رسانه هاي اختصاص داده شده شامل مجله سرمایه فکری، مجله بین المللی آموزش و سرمایه های فکری و مجله هزینه یابی منابع انسانی و حسابداری، و همچنین در صفحات بسیاری از کسب و کار پیشرو و مجلات مدیریت، با حسابداری، حسابرسی و مجله پاسخگویی به ویژه مهم در رشته حسابداری، گسترش يافت. (Leire Alcaniz, 2011) از جمله محققان مطرحي كه ليرر در مقاله خود به آن ها در زمينه سرمايه هاي فكري و دارايي ها نامشهود اشاره كرده است: بروکینگز (1997)، ادوينسون و مالون (1997)، استوارت (1997) و اسويبي (1997)  هستند. (Leire Alcaniz, 2011)  1- مرور ادبيات سرمايه هاي فكري تعاریف متعدد از سرمايه ها فكري، نشان مي دهد كه دامنه گسترده ای از این مفهوم ارائه شده است.  (Renato Sydler, 2013) ديدگاه گذشته محور و تعريف سرمايه هاي فكري عموما به عنوان مواد فكري است كه رسمي شده، تسخير شده و اهرمي براي توليد دارايي ها و ارزش ها باشند. استفاده از مالکیت معنوی و سيستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) به منظور بهره برداری سریع تر از یادگیری دانش در زنجیره تامین؛ سرمایه فکری را بطور گسترده به عنوان سهمی از کل دانش مفهوم زنجیره تامین به اهرمي در روند انجام کسب و کار برای به دست آوردن مزیت رقابتی توانمند مي سازد. (Sachin K. Patil, 2014)  منظور از سرمايه ي ارتباطي، كليه ي دانش فراگرفته شده از روابط يك سازمان با محيط خود، شامل مشتريان، عرضه كنندگان، مجامع علمي و غيره است. به عقيده چن، مهم ترين بخش يك سرمايه ي ارتباطي، سرمايه ي مشتري است، زيرا موفقيت يك سازمان در گرو سرمايه ي مشتري آن است. (Choi, 2003) حفظ و خلق سرمايه ي ارتباطي ثابت، نيازمند اين است كه سازمان روابط خوبي با ساير موسسه هاي مطالعاتي، مجامع علمي و مشاوران بيرون از سازمان، بهوجود آورد. سازمانها در ميان مدت اطلاعات بيشتري از مشتريان خود براي بهبود . قابليت يادگيري سازماني، به دست مي آورند. (Rothberg, 2009) هانسن و تساي، نشان ميدهند كه كارمنداني با مهارتهاي ارتباطي بهتر و ارتباط بيشتر با محيط كاري بيرون، فرصت هاي بيشتري براي دسترسي به منابع گوناگون دارند (S.M, 2000)سرمایه رابطه ای مجموع تمام دارایی های که ترتیب و مدیریت روابط این شرکت با محیط زیست است. (Roos G. R., 1997) به طور كلي، سرمايه ي مشتري كه به عنوان يك پل و واسطه در فرايند سرمايه ي فكري عمل مي كند، عامل تعيين كننده ي اصلي در تبديل سرمايه ي فكري به ارزش بازاري و در نتيجه عملكرد كسب و كار سازمان است (Rastogi, 2002) ارتباط با مشتري و تامين كننده از مهم ترين موارد سرمايه هاي رابطه اي هستند. مديريت ارتباط با مشتري فرآیند طراحی شده برای جمع آوری اطلاعات در ارتباط با مشتریان به منظور افزایش ارتباط بین زنجیره تامین و به مشتریان خود می باشد. (Sachin K. Patil, 2014)  سرمايه انساني، عنصر اساسي براي تحقق سرمايه هاي فكري است. (Roos J, 1998) سرمایه انسانی دانش در سطح فردی، از جمله مهارت های حرفه ای، تجربه و نوآوری است که هر کارمند دارا می باشد. این سرمایه های انسانی است با ارزش ترین دارایی ها را فراهم می کند. (Stewart, 1999)سرمايه ي انساني، موجودي دانش هر يك از كاركنان سازمان است (Bontis N. Keow, 2000).منظور از سرمايه انساني، سطحي از دانش فردي است كه كاركنان يك سازمان دارا هستند؛ اين دانش به طور معمول ضمني است. سيتاران، تنگلو و ساراوانن سرمايه ي انساني را معادل شايستگي دانسته و سپس شايستگي كاركنان را ظرفيت انجام وظايف در شرايط. مختلف، براي ايجاد دارايي هاي مشهود و نامشهود تعريف مي كنند (Bhartesh, 2005). فرهنگ سازماني ممكن است به عنوان يك عنصر سرمايه ي ساختاري نيز در توسعهي قابليت يادگيري سازماني مفيد باشد. براي مثال، يك سازمان ممكن است محيط يادگيري مناسبي را براي تشويق يادگيري غيررسمي، به وجود آورد. در چنين فرهنگي كارمندان ممكن است براي تسهيم دانش مشتاقتر باشند. تلاشهاي يك سازمان براي تثبيت سيستم مديريت سرمايه هاي فكري، به استفاد هي بهتر از حقوق تملكات فكري و حق امتياز كمك خواهد كرد كه اين امر منجر به بهبود قابليت يادگيري سازماني خواهد شد. سرمايه ي ساختاري، تعميم ايده را در يادگيري سازماني بهبود خواهد بخشيد و هزينه هاي تصميم گيري و قضاوت را (به دليل اطلاعات ناكافي) كم خواهد كرد. (Rothberg, 2009)سرمايه هاي انساني بعنوان هسته اصلي ابعاد دارايي هاي نامشهود تحت تاثير مثبت سرمايه هاي ساختاري و رابطه اي  هستند (Mariolina Longo, 2011)  آلدر در سال 2006 در پژوهشي تاثير مثبت سرمايه هاي فكري و منابع انساني را بر رضايت شغلي و كاهش گردش مالي بررسي نمودند  (Alder G.S., 2006) (Mariolina Longo, 2011) مارولينا و همكارانش همچنين در يك چارچوب نظري اثر مثبت ترازبندي سرمايه ها فكري را بر رضايت شغلي و كاهش سرمايه گردش مالي را بررسي كردند.   شكل 18 چارچوب نظري مارولينا2011 منظور از سرمايه ي ساختاري، كلي هي دارايي هاي غيرانساني يا قابليت هاي سازماني است. سرمايه ي ساختاري به صورت مجموع داراييهايي تعريف مي شود كه توانايي خلاقيت سازمان را ممكن مي سازند. ماموريت، چشم انداز، ارزشهاي اساسي، استراتژي ها و سيستم هاي كاري و فرآيندهاي دروني يك سازمان، ميتوانند در زمرهي اين نوع دارايي ها شمرده شوند (Bozbura, 2000) سرمايه ي ساختاري را ميتوان به هر چيزي كه در سازمان وجود دارد و از كاركنان (سرمايه ي انساني) در كارشان حمايت ميكند، اطلاق كرد. سرمايه ي ساختاري تحت تملك سازمان است و حتي زمانيكه كاركنان سازمان را ترك مي كنند، در سازمان وجود دارد (Lopez, 2008).سرمايه ساختاري بر رضايت و حفظ كاركنان نتيجه مثبت دارد. (Mariolina Longo, 2011) سرمایه سازمانی مجموع تمام دارایی های مربوط به شرکت که توانایی خلاق این سازمان امکان پذیر می باشد. (Davenport, 1997)چشم انداز شرکت، فلسفه مدیریت، فرهنگ سازمانی، استراتژی، فرآیندها، سیستم ها کار می کند، و فن آوری اطلاعات را می توان در میان دارایی های نامشهود سازماني ذکركرد. (Davenport, 1997)  چك ليست سرمايه ها فكر در اواخر سال 2013 توسط ساچين و همكاران ارائه شده كه چارچوب استفاده شده همان چارچوب بونتيس در سال 1998 و 2001 و چارچوب سه بخشي ساير محققان با سرمايه هاي ساختاري، رابطه اي و انساني است.  (Sachin K. Patil, 2014) (Bontis N, 1998). (Bontis N. , 2001). (Marr, 2003) (Saint-Onge, 1996) (Gordon, 1999)   شكل 19 چك ليست سرمايه هاي فكري ساچين 2014 گداف ركپي در سال 2013 با اشاره به مقالات استوارت ،‌ادوينسون، بروكينگ، روس، مار و ساير محققان نقش سرمايه اي فكري در ايجاداستراتژي سازماني را بررسي و سرمايه ها فكري را ه سه سرمايه انساني، ساختاري و ارتباطي تقسيم كرد. (Gadaf Rexhepi, 2013) و البته محققان بسياري همين چارچوب را در سال هاي اخير به عنوان چارچوب سرمايه هاي فكري استفاده كردند.در انتهاي سال 2013 توسط فو شيانگ چن در نتيجه تحقيقاتش تاثير مثبت سرمايه هاي فكري بر بهره وري كل بررسي و بيان كرد سرماه هاي ساختاري، مالي و ارزش افزوده سرمايه هاي فكري در بهره وري كل تاثير مثبت دارند. وي نمودار رشد سرمايه هاي فكري نيز ارائه كرد. (Fu-Chiang Chen, 2014) همزمان ون مين لو و همكارانش نيز همين ارتباط را براي شركت هاي چين اثبات كردند. (Wen-MinLu, 2014)   شكل 20 نمودار رشد سرمايه هاي فكري فوشيانگ چن نتيجه گيري چارچوب پيشنهادي با توجه به رشد علمي و توجه روز افزون به تجارت الكترونيك، سرمايه هاي فكري ، مالكيت معنوي و دارايي هاي نامشهود در دهه اخير چارچوب هاي متفاوتي توسط محققان و پژوهشگران ارائه شده است. چارچوب پيشنهادي تركيبي از چارچوب هاي هال، بونتيس، ادوينسون، بروكينگ، چويي و چارچوب ساير محققان و پژوهشگران بررسي شده در مقاله حاضر است. بنابر اين ارتباط اجزاء آن قبلا توسط محققان ديگر مطالعه و بررسي شده است. البته جمع آوري يكپارچه همه شاخص ها و مولفه ها در يك چارچوب مشترك ارائه نشده بود. كه در چارچوب پيشنهاد سعي در يكپارچه سازي و تركيب چارچوب هاي ارائه شده در دهه اخير شده است. لازم به ذكر است كه اين چارچوب براي كسب و كار هاي In-House ارائه شده و ممكن است براي كسب و كار هاي Spin-Off اجزاء اصلي و فرعي متفاوت باشند. كه خود نياز به تحقيق و مطالعه در مجال ديگري دارد. آنچه كه مشخص است اين است كه طي 20 سال اخير در بهترين تقسيم بندي سرمايه هاي فكري سرمايه هاي ساختاري، رابطه اي و انساني هستند و البته اجزاء اصلي چارچوب پيشنهادي سرمايه هاي فكري را نيز سرمايه هاي ساختاري، سرمايه رابطه اي و سرمايه انساني تشكيل مي‏دهند. (Bontis N, 1998). (Bontis N. , 2001). (Marr, 2003) (Saint-Onge, 1996) (Gordon, 1999)  سرمايه هاي فكري •	سرمايه هاي ساختاري •	سرمايه ها رابطه اي •	سرمايه هاي انساني  و سرمايه هاي سازماني و سرمايه مشتري در سطح دوم مهمترين اجزاء تشكيل دهنده چارچوب هستند. براي تقسيم سرمايه هاي سازماني ، سرمايه هاي انساني و سرماه هاي مشتري از تركيب چارچوب بروكينگ در سال 1996 (Brooking, 1996) و چارچوب روس و روس در سال 1997 (Roos G. R., 1997) و ساير محققان استفاده شده است. (Davenport, 1997) (Sveiby, 1997) (Nonaka, 1995)  (Mouritsen, 2005)  (Newell, 2002)  (Newell, Managing knowledge work and innovation, 2e, 2009) (Bucklew, 1999) (Choi, 2003) (Sullivan, 2000) (Jashapara, 2004) (Lee, 2010) (Renato Sydler) تقسيم بندي اجزاء اصلي در چارچوب ارائه شده سرمايه هاي ساختاري •	سرمايه هاي سازماني •	ساختار خارجي سرمايه هاي رابطه اي •	سرمايه هاي اجتماعي •	سرمايه هاي مشتري •	رابطه با شركا/ همكاران/رقبا و تامين كنندگان سرمايه هاي سازماني •	سرمايه هاي توسعه اي •	سرمايه هاي فرآيندي •	سرمايه هاي نوآوري سرمايه هاي نو آوري •	دارايي هاي نامشهود •	مالكيت معنوي    پيشنهاد: در مقاله حاضر بررسي سرمايه هاي فكري تجارت الكترونيك بصورت كلان صورت گرفته و پرداختن به گرايش هاي بسيار مهم ارتباط با تامين كنندگان، مشتريان، همكاران و رقبا و پرداختن به سرمايه هاي ساختاري نياز به پژوهش هاي دقيق تر و جزئي تري دارند. ضمنا در اين مقاله تمركز اصلي روي مقالات مهم مرتبط با سرمايه هاي فكري بوده و كتاب ها بررسي نشده اند. نياز است با بزرگان سرمايه هاي فكري ارتباط برقرار شود. پروفسور اسويبي مرد مديريت دانش و در مدرسه تجارت هانكن در اين زمينه بسيار حرفه اي و فعال هستند.   شكل 21 پروفسور اسويبي  با توجه به اينكه به مقالات دكتر بونتيس در مقالات دهه اخير بسيار ارجاع داده شده است. ارتباط مستقيم با ايشان خالي از لطف نيست. ايشان بسيار فعال و آنلاين هستند. آدرس هاي ارتباط با دكتر بونتيس در زير آمده اند.   شكل 22 دكتر بونتيس Dr. Nick Bontis - Website - Quick Links http://www.NickBontis.com/Links.htm http://www.twitter.com/NickBontis http://www.facebook.com/NickBontis http://www.youtube.com/NickBontisMedia http://www.linkedin.com/in/bontis http://www.InformationBombardment.com    منابع Bibliography Abrahamson, E. F. (1999). Management fashion: Lifecycles, triggers and collective learning processes. Administrative Science Quarterly, 44(December) , 708–740. Alder G.S., N. T. (2006). Clarifying the effects of Internet monitoring on job attitudes: the mediating role of employee trust. Information and Management 43 (7), pp , 894–903. Bhartesh, K. R. (2005). Intellectual Capital: Concept and its Measurement. Finance India journal , Vol. 19, No. 4, pp , 1365- 1374. Bollen L, V. P. (2005). Linking intellectual capital and intellectual property to company performance. Management Decision 43(9) , 1161-85. Bontis N. Keow, W. a. (2000). Intellectual capital and Business performance in Malaysian Industries. Journal of Intellectual capital , Vol. 1 No. 1 , pp. 85-100. Bontis, N. (2001). Assessing knowledge assets: a review of the models used to measure intellectual capital. International Journal of Management Reviews , 3(1): 41-60. Bontis, N. D. (1999). The knowledge - Toolbox: A review of the Tools Available to Measure and Manage Intangible - Resources. European Management Journal Vol.17, No.4.  Bontis, N. (1998). Intellectual capital: an exploratory study that develops measures and models. Management Decision , 36 (2):63-76. Bozbura, F. (2000). Measurement and application of intellectual capital in Turkey. . intellectual capital , 357–367. Brooking, A. (1996). Intellectual London. International Thompson Business Press . Bucklew, M. a. (1999). Intellectual capital at Skandia. The Foundation for Performance Measurement 30 (3) , 366- 373. Chen Goh, P. (2005). Intellectual capital performance of commercial banks in Malaysia. Journal of Intellectual Capital 6(3) , 385-96. Choi, B. (2003). An empirical investigation of KM styles and their effect on corporate performance. Information & Management , vol40, no.2 . , 403−417. Coulson-Thomas, C. (2003). Managing intellectual capital to grow shareholder value. International Journal of Information Technology and Management Archive 2(1-2) , 157-61. Davenport, T. H. (1997). Working knowledge: How organizations manage what they know. Boston MA: Harvard Business School Press . Edvinsson, L. &. (1997). Intellectual capital: Realizing your firm’s true value by finding its hidden brainpower. New York: Harper Collins Publishers , 356–364. Edvinsson, L. S. (1996). Developing a Model for Managing - Intellectual Capital. European Management Journal, Vol.14, No.4.  Feiwel, G. (1975). The Intellectual Capital of Micha? Kalecki: A Study in Economic Theory and Policy. Knoxville, TN: University of Tennessee Press . Fernandez, E. M. (2000). Typology and strategic analysis of intangible resources: A resource-based approach. Technovation, 20 , 81–92. Fu-Chiang Chen, J. L. (2014). Intellectual capital and productivity of Malaysian general insurers. Economic Modelling 36 , 413–420. Gadaf Rexhepi, S. I. (2013). Role of intellectual capital in creating enterprise strategy. Procedia - Social and Behavioral Sciences 75 , 44 – 51. Gordon, J. (1999). Intellectual capital and you. Training , 36(9): 30-7. Hall, R. (1993). A Framework Linking Intangible Resources and Capabilities to Sustainable Competitive Advantage. Strategic Management Journal Vol.14, No.8, November . Hall, R. (1992). The Strategic Analysis of Intangible Resources. Strategic Management Journal Vol.13 No.2, February . Harrison S, S. P. (2000). Profiting from intellectual capital: Learning from leading companies. Journal of Intellectual Capital; 1(1): 33-46.  Hung, Y. (2004). A conceptual model for evaluating intellectual capital systems: an empirical study of a high-tech. Int J of Management and Enterprise Development 1(3) , 285-99. Jashapara, A. (2004). Knowledge Management an integrated Approach. Harlow: Financial Times Prentice Hall . Kaplan, R. a. (2004). Measuring the Strategic Readiness of Intangible Assets. Harvard Business Review, Vol.82, No.2.  Lee, S.-H. (2010). Using fuzzy AHP to develop intellectual capital evaluation model for assessing their performance contribution in a university. Expert Systems with Applications 37 , 4941–4947. Leire Alcaniz, F. G.-B. (2011). Theoretical perspectives on intellectual capital: A backward look and a proposal for going forward. Accounting Forum 35 , 104–117. Lopez, D. C. (2008). Intellectual Capital in high-tech firms The case of Spain . . Journal of Intellectual Capital , Vol. 9 No. 1 pp , 25-36. Mar, S. (2011). The Research of the Information Software Immaterial Assets Price Evaluation System, Taiwan Stock Exchange Incorporated Company. In: Li S, Editor. Nonlinear Mathematics for Uncertainty and its Applications.Berlin, Germany: Springer; . Mariolina Longo, M. M. (2011). The effect of intellectual capital on employees’ satisfaction and retention. Information & Management 48 , 278–2. Marr, B. G. (2003). Intellectual Capital and Knowledge Management Effectivness. Management Decision , vol 41, no 3 , 771-791. Marr, B. M. (2005). Defining Intellectual Capital: A Threedimensional Approach. anagement Decision , Vol.43, No.9. , 65-79. Mouritsen, J. L. (2005). The 2nd wave of knowledge management. The management control of knowledge resources through intellectual . Namasivayam K, D. B. (2006). Human capital in service organizations: identifying value drivers. value drivers. Journal of Intellectual Capital 7(3) , 381-93. Newell, S. R. (2009). Managing knowledge work and innovation, 2e. London: Macmillan . Newell, S. R. (2002). Managing knowledge work. London. Palgrave-Macmillan . Nonaka, I. &. (1995). The knowledge creation company: How Japanese companies create the dynamics of innovation. Oxford: Oxford University . Rastogi, P. (2002). Knowledge management and intellectual capital as a paradigm of value creation. Human Systems Management , Vol. 21, No. 3, pp. , 229-40. Renato Sydler, S. H. (2013). Measuring intellectual capital with financial figures: Can we predict firm profitability? European Management Journal , In Press, Corrected Proof, Available online 7 March 2013. Roos, G. R. (1997). Measuring Your Companys Intellectual Performance. Long Range Planning, Vol.30, No.3, June.  Roos, J. (1998). Intellectual capital: navigating in the new business landscape. New York, NY: New York University Press; . Roselender, R. (1997). Accounting for the Worth of Employees: Is the Discipline Finally Ready to Respond to the Challenge? Journal of Human Resource Costing and Accounting, Vol.2, No.1.  Rothberg, G. S. (2009). Intellectual capital in business-to-business markets. Industrial Marketing Management , vol 2, no 1 , 19-34. S.M, W. (2000). Are Intellectual Capital Performance and Disclosure Practices Related? Journal of Intellectual Capital , Vol. 2 ،No. 3 ،pp , 192-203. Sachin K. Patil, R. K. (2014). A fuzzy AHP-TOPSIS framework for ranking the solutions of Knowledge Management adoption in Supply Chain to overcome its barriers. Expert Systems with Applications , 679–693. Saint-Onge, H. (1996). Tacit knowledge the key to the strategic alignment of intellectual capital. Strategy & Leadership , 24(2): 6-10. Shahbandarzadeh H, E. M. (2009). Measuring Intellectual Capital Healthcare Sector Using Analytic Network Process. Proceedings of the International Conference on Intellectual Capital Management; 2009 Oct 7-8; Zanjan, Iran; . [In Persian] . Stewart, T. A. (1999). Intellectual capital: The new wealth of organizations. New York . Stewart, T. A. (1999). Intellectual capital: The new wealth of organizations. New York: Currency Doubleday.  Sullivan, P. (2000). Value driven intellectual capital: How to convert intangible assets into market value. Sveiby, K. E. (2002). The new organizational wealth. Managing and measuring knowledge-based assets. San Francisco: Berret-Koehler Publishers Inc . Sveiby, K. (1997). The New Organizational Wealth. Managing and Measuring Knowledge-Based Assets, Berrett-Koehler Publishers, San Francisco, CA . Teece, D. (1998). Capturing Value from knowledge Assets: The New Economy, Markets for Know-how, and Intangible Assets". California Management Review, Vol.40, No.3, Spring.  Ulrich, D. (1998). Intellectual capital = competence x commitment. Sloan Management Review; 39(2): 15-26.  Wen-MinLu, W.-K. Q. (2014). IntellectualcapitalandperformanceintheChineselifeinsuranceindustry. Omega 42 , 65–74.

25 نظر

  • محمد زند / 10 صبح / 5 دی 1395, / جواب

    تست

    • محمد زند / 10 صبح / 5 دی 1395, / جواب

      تست

نظر بدهید

به صفحه اول خوش آمدید